به گزارش قدس آنلاین، برای ما که درصدد تمدنسازی نوین اسلامی هستیم بهتر است به بازخوانی نحوه مواجهه ائمه معصومین(ع) با ضدفرهنگها بپردازیم. قطعاً نوع مواجهه امام رضا(ع) در برابر ضدفرهنگها میتواند برای ما در مهندسی تمدن نوین اسلامی به مثابه یک الگو مطرح باشد. اغلب همه از بحث ولایتعهدی امام و راهبرد ایشان در مواجهه با این چالش اساسی آگاه هستند اما شاید بد نباشد با بازخوانی یکی دیگر از چالشهای اساسی حیات ایشان که انحراف سازمان وکالت پس از شهادت امام کاظم(ع) در عصر امام رضا(ع) بود، از کار بزرگی که امام در مواجهه با این ضدفرهنگ انجام دادند نیز آگاه شویم.
سازمان وکالت یکی از مهمترین برنامههای مدیریتی ائمه معصومین(ع) بود که برای مواجهه با دو چالش بزرگ شکل گرفت؛ یکی پراکندگی جغرافیایی شیعیان و دیگری راهبری جامعه با توجه به تهدید و فشار بنیعباس و بنیامیه. این سازمان حداقل هفت نقش مختلف را بر عهده داشت: یکی نقش ارتباطی بین شیعیان و امام، دوم نقش مالی و دریافت وجوهات، سوم نقش علمی و پاسخگویی به سؤالات، چهارم نقش خدماتی در مواجهه با گسستهای بهوجود آمده در جامعه، پنجم نقش ارشادی، ششم نقش سیاسی و هفتم نقش تمهیدی. نقش تمهیدی به معنای آماده کردن جامعه امامیه برای پیدایش غیبت صغری و غیبت کبری است. این هفت مؤلفه، برنامههایی بود که امامان در الگوی رهبری خودشان در مدیریت سازمان وکالت بر عهده وکلا قرار دادند.
مهمترین بستر انحراف بزرگان، دنیاطلبی بود
به یک معنا این تشکیلات دارای برنامه، مرتبه و نظم سازمانی بود که امام در رأس سازمان قرار داشت و در مرتبه بعدی وکیل ارشد و در ادامه وکلای جزء در مناطق مختلف قرار داشتند. پیریزی این سازمان در دوران امام صادق(ع) اتفاق افتاد و به خاطر زندانی شدن امام کاظم(ع)، فعالیتهای سازمان وکالت در دوران ایشان رشد روزافزون داشت. چالشی که در روزگار امام رضا(ع) و در ارتباط با این سازمان برای برخی از مهمترین وکلای امام کاظم(ع) مثل علی بن ابیحمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی، عثمانبنعیسی رواسی و عبدالله بن جبله که از اعوان و بزرگان شیعه بودند اتفاق افتاد این بود که اینها حاضر نشدند امامت امام رضا(ع) را قبول کنند. به عبارت دیگر اینها قائل به مهدویت امام کاظم(ع) و توقف در امام کاظم(ع) شدند. این یک چالش بسیار مهم برای امام رضا(ع) بود که وکلای ارشدی که در زمان امام کاظم(ع) محل مراجعه شیعیان بودند، الآن امامت امام رضا(ع) را قبول نداشتند. زمانی این قضیه اهمیت دوچندان پیدا میکند که بدانیم این وکلا دارای جایگاه اجتماعی و علمی بالا یعنی فقیه بودند.
موضوع حائز اهمیت این است که راهبردهای امام رضا(ع) در مدیریت و ترمیم سازمان وکالت و این ضدفرهنگی که به وجود آمد چه بود. برخی از این وکلا همچون علی بن ابیحمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی بعضاً به خاطر وجوهاتی که در پیش آنها بود- در برخی از روایات آمده پیش برخی از اینها فقط ۱۰۰هزار دینار وجوهات وجود داشت- حاضر نشدند این اموال را به امام رضا(ع) تحویل دهند؛ پس مهمترین بستر انحراف این بزرگان در حقیقت دنیاطلبی و دنیاخواهی بود.
برنامههایی مبتنی بر زمانآگاهی، بلندمدت، موقعیتگرا و نوآور
امام رضا(ع) با یک برنامه راهبردی توانست دست به ترمیم این سازمان بزند؛ برنامه ایشان دارای چند شاخصه بود. نخست اینکه این برنامه مبتنی بر زمانآگاهی بود، دوم بلندمدت بود، سوم موقعیتگرا و دست آخر نیز نوآور بود. ضمن اینکه این راهبردها را در مواجهه با این ضدفرهنگ و چالش انحراف وکلا به دو دسته ایجابی و بازدارنده میتوان دستهبندی کرد.
نخستین راهبرد ایجابی امام(ع) مکاتبه و نامهنگاری با سران فتنه بود. حضرت به علی بن ابیحمزه بطائنی و زیادبنمروان قندی نامه نوشتند و درخواست اموال را کردند که به مضمون که شما در اموال تصرف کردهاید و من امام پس از امام کاظم(ع) هستم و در نهایت امام رضا(ع) در این راهبرد ایجابی درصدد اتمام حجت با این سران فتنه بودند.
دومین کاری که حضرت انجام دادند پاسخگویی به شبهات بهخصوص شبهاتی بود که از ناحیه این وکلا مطرح میشد. باید مدنظر داشت مؤسسان هیچ فرقه انحرافی جایگاه علمی و اجتماعی و روایی چون واقفیه نداشتهاند. شبههای که اینها مطرح کرده بودند این بود که امام کاظم(ع) امام مهدی منتظَر است. امام با تفاسیری که توسط برخی از این واقفیه دال بر مهدویت امام کاظم(ع) مطرح میشد، مبارزه میکرد و شهادت حضرت را با دلایلی چون ازدواج همسران امام کاظم(ع) و به ارث رسیدن اموال ایشان اثبات مینمود. راه ایجابی سوم نیز ارائه کرامت توسط حضرت بود. حسن بن علی وشاء میگوید: من تفکرات واقفی داشتم ولی در سفری تجاری به خراسان یک پیک از طرف امام رضا(ع) به خانه من آمد و پارچه کتانی که در بین وسایل من بود را مطالبه کرد. وشاء میگوید: من از وجود این پارچه خبر و حضور ذهن نداشتم و به پیک ایشان گفتم چنین پارچهای اینجا نیست، اما او از طرف امام محل دقیق آن را گفت و من با همین کرامت از حضرت، هدایت شدم. احمد بن محمد بنابینصر بَزَنْطی که از بزرگان شیعه است میگوید: من دچار تردید شده بودم و سؤالاتی را برای امام رضا(ع) نوشتم و سؤالاتی نیز در ذهنم بود که آنها را مرقوم نکردم، امام رضا(ع) جواب پرسشهایی که نوشته بودم و حتی آنهایی که فقط در ذهن داشتم را دادند و حتی تصریح کردند پرسشهایی در ذهنت بود که نپرسیده بودی ولی من به آنها نیز پاسخ دادم. اینها نمونهای از دو نفر از بزرگان بودند که صرفاً با دیدن کرامات حضرت، تردید را کنار گذاشته و هدایت شدند.
تحریم اجتماعی و اقتصادی سران فتنه
امام رضا(ع) در عین پیاده کردن راه حلهای ایجابی، راهبردهای بازدارنده و صیانتبخشی نیز برای مبارزه با انحراف وکلا و فرقه انحرافی واقفیه به کار بردند. در نخستین کار از این جنس که ماهیتشناسی سران این فتنه بود، حضرت ماهیت اینها را معرفی و تصریح کردند این گروه ستیزنده با حق و پایدار بر گناه هستند و اگر بمیرند جایگاه آنها جهنم و بر مرگ جاهلی مردهاند. امام رضا(ع) دارد ماهیت اینها را با آن روایت معروف پیامبر مبنی بر اینکه «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتاً جاهلیه» گره میزنند. کار دیگر حضرت بازنمایی روایات جعلی و دروغی بود که واقفیه روی آن تأکید میکردند. برای نمونه ابن قیاما صیرفی میگوید: من از امام رضا(ع) پرسیدم روایتی از امام صادق(ع) هست که اگر فرزندم امام کاظم(ع) را کفن و دفن کردند باور نکنید، چرا که این خبر دروغ است. امام رضا(ع) اینجا به ابن قیاما صیرفی از ماهیت جعلی این روایت خبر میدهد و در بازنمایی درست آن اشاره میکند که حضرت صادق(ع) نه از امام کاظم(ع) بلکه از «صاحب هذا الامر» یعنی امام زمان حرف میزنند. سومین راهبرد، تحریم اجتماعی و اقتصادی سران فتنه و به خصوص کسانی بود که ذکر شد. حضرت فرمودند شیعیان حق ارتباطات اجتماعی و خرید و فروش با این فرقه را ندارند. جالب اینجاست حضرت برای نشان دادن عمق اشتباه بودن راه این افراد، دست به لعن و نفرین آنها زدند. هدف امام این بود جامعه شیعه به عمق انحراف این جریان پی ببرد، چرا که اگر این واقفیه امتداد کلان در جامعه امامیه پیدا میکرد شاید ما الآن نیز با شیعیان هفت امامی مواجه میشدیم. این نکته بسیار مهم است که استفاده امام از این دو دسته راهبرد سبب ترمیم جایگاه سازمان وکالت و پس از امام رضا(ع) شأن این سازمان حفظ شد.
منبع: روزنامه قدس
نظر شما